دو کوهه ،ای پر از نوای کمیل ! ای پر از زیارت عاشورا ! و ای مثنوی معنویت بسیجیان!
آمده ام کنار تو ، کنار شانه های ستبر تو و بر زخمهایت بوسه می زنم .
دو کوهه ، ای دیوان خاطرات سرخ ! آمده ام تا با تو از دلتنگی بسیجیان بگویم .
آمده ام بگویم تنها تو نیستی ، که تنهایی ، ما نیز تنهائیم. ودل خوشیم با مشتی خاطرات پریشان .
آمده ام بگویم تو از همه بخدا نزدیکتری و بهتر از هر کس در دل بسیجیان جای داری .
آمده ام بگویم دلمان انبوه درد است . درد نا مهربانی و حسرت فراق دوستان .
آنانکه خود نام آوربیشه های خوف و خطر بودند وفریاد رسایشان کمردشمن رامی شکست، اینک گمنام ترینند .
تنها تو هستی که از زمزمه بسیجیان آگاهی . خوشا بحالت !
دو کوهه تو میزبان هشت ساله بهترین لاله هایی که در دامان سبز تو پرورش روح یافتند و آگاهانه به خدا رسیدند .
لاله هایی که در دامان تو بود بعد از این در دامنه هیچ دشتی نتوان یافت .
کاش می شد یکبار دیگر بسیجیا ن را در حسینیه تو گرد آورد و زیارت عاشورایی زمزمه کرد.
دو کوهه ، تو عزیز دل بسیجیانی ، تو پاکترین سرزمینی برای گریه هایم !
تو صبورترینی برای شکوه هایم !
شبهای تو زیباترین شبها ست برای خوا ندن خدا .
تو هنوز که هنوزست بسیجی مانده ای .
دشتها همه به تو ا قتدا می کنند .
بسیجیان جز در آ غوش تو آرام نمی گیرند .
امروز تمام زمزمه هایم را می آورم برای یا فتن آرامش گمشده ام .
ما همه خویش را در تو پیدا می کنیم .
نمی توان بسیجی بود و تو را نشناخت .نمی توا ن دل بسیجی دا شت و تو را فراموش کرد .
راستی دو کوهه می خواهم بگویم ، چه شده ا ست که زمانی نه چندان دور ، بسیجی زندگی کردن ، بسیجی مردن ،راه کسب ا فتخار بود ، اما اینک از بسیجی فقط " لفظ" ان مانده و بس.
با تو که می نشینم ، تنهایی را فراموش می کنم و زمزمه یا زهرای بسیجیان را در نگاهت میخوانم .
ای یادگار حاج همت ! ای صبور غریب ! ای عطر بسیجیان پیچیده در تنت !
در ان روزگار علی (ع) با چاه درد دل می کرد اینک و در این روزگار ما نیز با تو بازگومی کنیم دلتنگیهایمان را .
ما را دریاب ، دوکوهه
برگرفته از سایت جام نیوز